سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به رگهاى دل این آدمى گوشتپاره‏اى آویزان است که شگفت‏تر چیز که در اوست آن است ، و آن دل است زیرا که دل را ماده‏ها بود از حکمت و ضدهایى مخالف آن پس اگر در دل امیدى پدید آید ، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آرد ، حرص آن را تباه سازد ، و اگر نومیدى بر آن دست یابد ، دریغ آن را بکشد ، و اگر خشمش بگیرد بر آشوبد و آرام نپذیرد ، اگر سعادت خرسندى‏اش نصیب شود ، عنان خویشتندارى از دست بدهد ، و اگر ترس به ناگاه او را فرا گیرد ، پرهیزیدن او را مشغول گرداند ، و اگر گشایشى در کارش پدید آید ، غفلت او را برباید ، و اگر مالى به دست آرد ، توانگرى وى را به سرکشى وادارد ، و اگر مصیبتى بدو رسد ناشکیبایى رسوایش کند ، و اگر به درویشى گرفتار شود ، به بلا دچار شود ، و اگر گرسنگى بى طاقتش گرداند ، ناتوانى وى را از پاى بنشاند ، و اگر پر سیر گردد ، پرى شکم زیانش رساند . پس هر تقصیر ، آن را زیان است ، و گذراندن از هر حد موجب تباهى و تاوان . [نهج البلاغه]
از موج تا اوج
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 24132
بازدید امروز : 65
بازدید دیروز : 0
........... درباره خودم ...........
از موج تا اوج
آریایی

........... لوگوی خودم ...........
از موج تا اوج
............. بایگانی.............
سرگذشت گفت
پائولو کویئلو
عکس
دل نوشته
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387

........... دوستان من ...........
چشمهای وجودم
خدایا در کلبه دلم تکی

............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • به خدا اعتماد کن

  • نویسنده : آریایی:: 87/3/28:: 8:50 صبح

                       

     

    مردی به دوستش گفت:بیا به کوهی برویم که خدا انجا زندگی میکند.

     

    میخواهم ثابت کنم که او فقط بلد است به ما دستور دهد و هیچکاری

     

    برای خلاص کردن ما اززیر بار مشقات نمیکند.

     

    دیگری گفت:موافقم،اما من برای ثابت کردن ایمان میایم.

     

    وقتی به قله رسیده بودند شب شده بود،در تاریکی صدایی شنیدند:

     

    «سنگهای اطرافتان را بار اسبانتان کنید و انها را پائین ببرید. »

     

    مرد گفت:میبینی؟بعد ازچنین صعودی او ازما میخواهد که بار سنگینی

     

    را حمل کنیم،محال است که اطاعت کنم.

     

    دوستش به دستور عمل کرد،وقتی به دامنه ی کوه رسیدند،هنگام

     

    طلوع بود و انوار خورشید،سنگ هایی را که مرد با ایمان اورده

     

    بود را روشن کرد،انها خالصترین الماسها بودند...

                                                           

                                      ??? به خدا اطمینان داشته باش???

                                                       


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ